English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8202 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is like that .i had before U مانند ان است که پیشتر داشتم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
whilom U پیشتر
before U پیشتر
forrarder U پیشتر
heretofore U پیشتر
beforetime U پیشتر
aforetime U پیشتر
of yon U پیشتر
formerly U پیشتر
forrader U پیشتر
wh lom U پیشتر سابقا
give two months notice U دو ماه پیشتر اخطار دادن
groschen U سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
i had a lettr from him U نامهای از او داشتم
i had him sing U وا داشتم بخوانم
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
i was busy at the moment U در ان وقت کار داشتم
I was saying to myself that. . . U داشتم تو دلم می گفتم که ...
i had a great wish to see him U داشتم که اورا به بینم
i was in an awkword p U وضع بدی داشتم
i had twowins and onedefc U من دو برد داشتم و یک باخت
I had a letter from my father . U از پدرم کاغذ داشتم
i kind of liked it U میشود گفت دوست داشتم
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i had barely time to get out U همینقدروقت داشتم که بیرون بروم
As for me , I was going crazy ( mad ) . U مرا می گویی داشتم دیوانه می شدم
my latehusband U شوهری که اخیر داشتم مرحوم شوهرم
I'd like to ask her out. U من دوست داشتم او [زن] را به بیرون دعوت کنم.
i lent him what money i had U هرچه پول داشتم به او وام دادم
i had many books he had none U من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
I'd U مخفف should I و Iwouldبمعنی من میبایستی و Ihadبمعنی من باید و من داشتم
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
My jaw dropped to the floor! <idiom> U از تعجب داشتم شاخ در می آوردم! [اصطلاح روزمره]
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking. U من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
I foud myself in opposition to my friends on this question . U در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
I wonder what lies in store for me in the future. U من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
pipelike U نی مانند
capitate U مانند سر
similar U مانند
plumelike U پر مانند
capillaceous U مانند نخ
penniform U پر مانند
impish U جن مانند
encephaloid U مخ مانند
reedy U نی مانند
reediest U نی مانند
threadlike U نخ مانند
tendinous U بی مانند
simulant U مانند
similiar U مانند
lambdoid U مانند
feathery U پر مانند
inimitable U بی مانند
incomparable U بی مانند
unprecedented U بی مانند
unprecedentedly U بی مانند
plumose U پر مانند
reedier U نی مانند
thready U نخ مانند
myrtle formed U اس مانند
etcetera U و مانند ان
analog U مانند
and so on U و مانند ان
analogous U مانند
gypsiferous U گچ مانند
after the example of U مانند
goatish U بز مانند
fulidal U اب مانند
toughest U پی مانند
frothy U کف مانند
tough U پی مانند
anthoid U گل مانند
aquiform U اب مانند
filiform U نخ مانند
mammilliform U مانند
mammilary U مانند
liplike U لب مانند
arundinaceous U نی مانند
argillaceous U رس مانند
inapproachable U بی مانند
argillaceous U گل مانند
floriform U گل مانند
fluty U نی مانند
tougher U پی مانند
uniquely U بی مانند
etc U و مانند آن
unequalled U بی مانند
unparalleled U بی مانند
vide U مانند
foggy U مانند مه
nearer U مانند
foggiest U مانند مه
foggier U مانند مه
string U نخ مانند
castellated U دژ مانند
unequaled U بی مانند
unapproachable U بی مانند
unique U بی مانند
analogues U مانند
blotchy U لک مانند
womanlike U زن مانند
nearest U مانند
neared U مانند
nears U مانند
near- U مانند
near U مانند
nearing U مانند
as U مانند
analogue U مانند
icily U یخ مانند
without an e. U بی مانند
froggy U غوک مانند
gelatiniform U دلمه مانند
foveiform U حفره مانند
gasiform U بخار مانند
gemmy U گوهر مانند
ghostlike U شبح مانند
fruticose U مانند بوته
fringent U ریشه مانند
to look alike U مانند هم بودن
fungiform U قارچ مانند
rhizomorphous U ریشه مانند
funnelform U قیف مانند
furfuraceous U سبوس مانند
frutescent U بوته مانند
fusiform U دوک مانند
gasiform U گاز مانند
frondose U برگ مانند
ghostlike U روح مانند
ghosty U شبح مانند
ghosty U روح مانند
herblike U گیاه مانند
plantlike U گیاه مانند
herby U مانند بوته
hoggish U خوک مانند
hyaline U شیشه مانند
blotchy U مانند کلف
graniform U دانه مانند
blotchy U لکه مانند
winglike U مانند بال
dermoidal U پوست مانند
in his own similitude U مانند خودش
inimitably U بطوربی مانند
herbescent U گیاه مانند
haemoid U خون مانند
giantlike U غول مانند
gladiate U شمشیر مانند
godlike U خدا مانند
graminaceous U علف مانند
grasslike U علف مانند
hamiform U قلاب مانند
granuliform U دانه مانند
granitic U خارا مانند
gummiferous U صمغ مانند
guttiform U قطره مانند
haematoid U خون مانند
insectile U حشره مانند
coralline U مرجان مانند
dermatoid U پوست مانند
parchmenty U پوست مانند
dermoid U پوست مانند
digitiform U انگشت مانند
disclike U صفحه مانند
discoid U صفحه مانند
discoid U قرص مانند
discoidal U صفحه مانند
discoidal U قرص مانند
disklike U صفحه مانند
dollish U عروسک مانند
dreamful U خواب مانند
drossy U تفاله مانند
eburnian U عاج مانند
elephantoid U پیل مانند
dendriform U مانند درخت
deltoid U مانند دال
coralloid U مانند مرجان
coriaceous U چرم مانند
leatheroid U چرم مانند
corneous U شاخ مانند
coroniform U تاج مانند
corpuscular U گویچه مانند
corvine U کلاغ مانند
cowish U گاو مانند
crinoid U زنبق مانند
cryptand U حجره مانند
ctenoid U شانه مانند
cucullated U مانند خودیاباشلق
culicoid U پشه مانند
cuticular U پوست مانند
cystoid U مانند مثانه
deiform U خدا مانند
ensample U مانند نظیر
flannelly U فلانل مانند
to look like U مانند بودن
falchion U خنجر مانند
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
3as red as a rose
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1i was rebelling now
1wildlike
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com